-----
-----
ﮔـﺎﻫـﯽ ﺍﻭﻗـﺎﺕ…
ﺁﺩﻣـ ﻧﯿــﺎﺯ ﺩﺍﺭَﺩ ﺩﺭ ﺁﻏـﻮﺷـ ِ ﻣـَﺮﺩﯼ ﻏـَﺮﻕ ﺷـﻮﺩ
ﻣـَﺮﺩﯼ ﮐـﻪ ﺍﮔـﺮ ﮐﺴـﯽ ﺍﺫﯾـﺖ ﮐـﺮﺩ ،
ﻗـﻮﻝ ﺩﻫـﺪ ﻫﻤﯿﺸـﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺯَﻧـَﺪ
ﻣـﺮﺩﯼ ﮐـﻪ ﺗـَﻪ ﺭﯾـﺶ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑـﺎﺷـﺪ
ﻭ ﻟﺒﺨﻨـﺪﺵ ﻓﻘـﻂ ﻭ ﻓﻘـﻂ ﺑـﺮﺍﯼ ﺗـﻮ ﺑﺎﺷـﺪ
ﻣـﺮﺩﯼ ﮐـﻪ ﺳﺎﻋﺘـ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻏـﻮﺷـَﺶ ﻟـَﻤـ ﺩَﻫـﯽ
ﺑـﺪﻭﻥ ِ ﺍﯾﻨـﮑﻪ ﺑـﺮﻭَﺩ ﺳـَﺮ ِ ﺍﺻـﻞ ِ ﻣﻄﻠـَﺐ
ﻣـﺮﺩﯼ ﮐـﻪ ﮔـﺮﯾـﻪ ﻫﺎﯾـﺖ ﺭﺍ ﮔـﻮﺵ ﮐﻨـﺪ
ﻭ ﺩَﺭ ﺧـﻮﺩ ﺣـَﻞ ﮐﻨـﺪ
ﻣـﺮﺩﯼ ﮐـﻪ ﻓﻘـﻂ ﯾـﮏ ﺳـﺮ ﻭ ﮔـﺮﺩﻥ ﺑﻠﻨـﺪ ﺗـَﺮ
ﺑـﺎﺷـﺪ
ﻣـﺮﺩﯼ ﮐـﻪ ﺗـﻮ ﺭﺍ ﺑـﺎ ﺩﻧﯿـﺎ ﻋـﻮﺽ ﻧﮑﻨـﺪ
ﺣﺘـﯽ ﺍﮔـﺮ ﺯﺷـﺖ ﺗـﺮﯾﻦ ﺁﺩﻣـ ِ ﺭﻭﯼ ِ ﺯﻣﯿـ ﻥ ﺑـﻮﺩﯼ
ﻣـﺮﺩﯼ ﮐـﻪ ﻣـَـــــــﺮﺩ ﺑـﺎﺷـَﺪ . . .
مرد باید
مقتدر باشه
مغرور باشه
نگاهش صلابت داشته باشه
وقتی توجمعی می بینیش از قدرتش ، نفوذ کلامش ، تدبیر و سیاستش و... لذت ببری
باید قدبلند و خوش هیکل باشه
باید شیک و دیپلمات تیپ بزنه
مرد باید مرررررررررد باشه
آنوقت اگه با همه غرور وقدرتش، بشه عاشقت
برای عشق به تو هرکاری بکنه
این قشنگه
این عشق ارزش و افتخار داره
اینکه بتونی به کسی اعتماد و تکیه کنی که به مرام و معرفتش ، مردی و بزرگیش و عشقش ذره ای هم شک نداری...
ای وای عزیزم ، عشقم اینا که شد مشخصات تو!!!!!
تولـــــــــــــــد تولـــــــــــــــد تولـــــــــــــــد
تولــــدت مبــــارک تولـــــدت مـــبارک
بیا شمعا رو فوت کن که صــــــد سال زنده باشی
تولد تولد تولدت مبارک ،مبارک مبارک تولدت مبارک
بیـــــا شمـــعا رو فوت کـــن که صـــد سال زنــــده باشی
تولدت مبارک تولدت مبارک تولدت مبارک تولدت مبارک
تولدت مبارک تولدت مبـارک تولدت مبارک تولدت مبارک
تولدت مبارک تولدت مبارک تولدت مبارک تولدت مبارک
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک
بیا شمعا رو فوت کن که صــــد سال زنده باشی
تولــــد ت مبــارک تولـــدت مبــــــارک
تــولد تولــد تولـــد تولدت مبارک
الـــهـی صــــــــد سـاله
شی نه صد وبیست
ساله شی نه
۱٢٠سال
کم
امشب شعري نخواهم نوشت............
شمع را براي تولدت روشن ميكنم
و پرهايم را طواف ميدهم
بر گرد آتشي كه تــــو در جانم روشن كرده اي...........
تكه خاكستر كوچك كافي است
تا پر سوخته حرمت پيدا كند.
جشن تولد توست و من ...... باز به دنيا مي آيم و خاكستر مي شوم
تا راز حضور تو را بدانم.
ققنوس شبهاي تنهاييم
عشق ابدیم:
"تولدت مبارک"
اکنون فرشته مهربان آرزوهایم!
بدان که وجود من لبریز شوق بودن توست
چنان سرشارم از بودنت
که...
که فقط خدا میداند
و وجود جهان نیز
در زیباترین روز سال
شادی خود را از وجود کوچک من وامدار است
چرا که من در این زیباترین روز
عاشق ترینِ مردمان زمینم...
و باز صدراي من
لبخند بر لبانت جاودانه
و عشق در دلت ماندگار باد
زیبا بمانی
عاشق بمانی
بودنت مبارک
بر من و بر جهان !
9 شهریور
9 شهریور تولد عشقمــــــــــــــــــه
تــــــ ــــــو لــــ ــــدتـــــــــ مــــــ بــــــ ـــــا ـــــــر کــــــــ عـــــ ـــشــــ ـــــقـــــ ـــــم
می دونم لحظه ای چند نفر به دنیا میاد و چند تا تاریخ تولد ثبت می شه
اما گاهی وقتا یکی از همین تاریخ تولدا که ممکنه برای بقیه اتفاق ساده ای باشه ٬
برای تو یه تاریخ خیلی خاصه!!!
تولد یکی که خیلی برات مهم و با ارزشه ٬ که خیلی دوسش داری
یکی که دلت همیشه براش تنگه و چشات به خاطرش ابریه...
تا به حال فکر کردی به این که روز تولد همونی باشه که دلت به امید بودنش می تپه
و تو نتونی بهش یه تبریک خشک و خالی بگی ٬ که نتونی ببینیش!!!؟؟؟
تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک
امروز با شکوهترين روز هستي است ،روزي که آفريدگار تو را به جهان هديه داد و من ميترسم به تو تبريکي بگويم که شايسته تو نباشد به زمين خوش آمدي فرشته ي مهر و زيبايي تولدت
اغلب فکر می کنیم؛
اینکه به یاد کسی هستیم؛
منّت ی است بر گردن آن شخص؛
غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم؛
این هنر اوست نه ما؛
به یاد ماندنی بودن؛
بسیار مهم تر از به یاد بودن است؛
بــــه یـــــادتـــــم، خـــــوبـــــم ...
گاهی خیالت
آنقدر واقعیت دارد که ...
داغ می شود پیشانی ام !!!
از داغـی لـبـانـت .!.!.!
صدای نفسهایت مرا می برد به عالم شعر .
می برد تا " رحم کن ای نفس " جبران
می برد تا " بوسه " ی فروغ
می برد تا " ای نوش کرده نیش را ، بی خویش کن با خویش را "مولانا
می بینی ...
یک نفست مرا تا کجاها می برد ...!
سفر را دوست دارم ...
اما آنگاه که هم قدم تو باشم سوی
جنگلهای مه گرفته ...
کنار دریای آرامش لحظه های با تو بودن
نم نم باران
و حریق آتشی که ما ساخته ایم از هیزم های خشک
بوی خاک
وصدای آرشه ی ویالون من ...
و صدای دوست داشتنی تو
که برایم میخوانی
باز
ای الهه ی ناز !.!.!
دل همین است دیگر ...
می نشیند برای خودش رویا میبافد .
آرزوهای بی جا می کند ...
مثل آرزوی بوییدن عطر گس زنانه ات
مثل آرزوی بوسه های حریصانه و تکثیر شیرین یک گناه در آغوشت
مثل عاشقانه تسلیم شدن مقابل هوس هایت !
مثل ...
میدانی ! ؟
باز هم آسمان و ریسمان بافته ام !
تمامی ماجرا همین است :
من جز تو هیچ آرزویی ندارم !
این شعر ها بروند به جهنم
نزدیکتر بیا
آنقدر که
گرمی نفست
دیوانه ام کند ...!
این روزها یک تلنگر کوچیک
یه بی تو جهی ساده ...
کافیه تا بشینم ساعتها به حال خودم گریه کنم
دلخوشی هام کم شدن و دغدغه هام زیاد !!!
چه خوبه که تو هستی ...!!!
تو باشی
من
قدم به قدم فدایت می شوم
تو باشی
از لحظه های دلتنگی جلو می زنم
به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم
به بن بست ها
به خیابان هایی همه با یک نام ...
دوست دارم تو باشی و من
نشانی ها را گم کنم
راه خانه را هم ندانم
تا همه بفهمند
برای من کم حواس
خانه آن جاست که تو باشی و من
قدم به قدم فدایت شوم ...!
مرد و زن ندارد !
به نقطه ی ما شدن که رسیدی ...
شور انگیز ترین باش برای عاشقانه هایت
میان مردمان شهر فریاد بزن " دوستت دارم "
و اگر کسی چشم غره ای رفت
تنها دعایش کن عاشق شود ، همین ...!
زندگی می کنم و برایش دلیل هم دارم !!!!
...
دوست داشتن تــــــــــــــــــــــو …
زیباترین قسم سهراب سـپهری:
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره کاهیست،
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست،
که خارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به کسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
وقتی کسی رو دوست داری،این یه چیزه!
وقتی کسی تو رو دوست داره ، این یه چیز دیگه !
اما
وقتی کسی رو دوست داری که تو رو دوست داره
این یعنی همه چیز...
چیه خو دلم خواست عاشقانه بزارم
مدیونی فکر کنی عاشق شدم
من عاشق بودم
ﺍﺯ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺘﺮﺱ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ
ﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﮕﻴﺮﺩ
ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ
ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ
ﻫﻤــﻪ ﭼﯿــﺰ ﺳـﺎﺩﻩ ﺍﺳﺘــــــ
ﺯﻧـﺪﮔــﯽ ... ﻋﺸــﻖ ...
ﺩﻭﺳﺘـــــــ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ... ﻋـﺎﺩﺗــ ﮐــﺮﺩﻥ ...
ﺭﻓﺘــﻦ ... ﺁﻣــﺪﻥ ...
ﺍﻣــﺎ ﭼﯿــﺰﯼ ﮐـﻪ ﺳــــــﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘـــ
ﺑـﺎﻭﺭ ﺍﯾـﻦ ﺳـﺎﺩﻩ ﺑـﻮﺩﻥ ﻫـﺎﺳﺘـــــــــــ ...
ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ...
ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ ،
ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺳﯽ ﺳﺎﻟﻪ ...
ﯾﮑﺒﺎﺭ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﻪ ...
ﻭ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﻪ ...
ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ،
ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ،
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ،
ﻓﻘﻂ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ...
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ،
ﻭ ﻟﺬﺗﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺁﻧﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯽ
گله هارابگذار!
ناله هارابس کن!
روزگارگوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را...
فرصتی نیست که صرف گله وناله شود!
تابجنبیم تمام است تمام!!
مهردیدی که به برهم زدن چشم گذشت....
یاهمین سال جدید!!
بازکم مانده به عید!!
این شتاب عمراست ...
من وتوباورمان نیست که نیست!!
***زندگی گاه به کام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و کم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام...
زندگی معرکه همت ماست...زندگی میگذرد...
زندگی گاه به نان است و کفایت بکند؛
زندگی گاه به جان است و جفایت بکند؛
زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛
چه به نان
و چه به جان
و چه به آن...
زندگی صحنه بی تابی ماست...زندگی میگذرد...
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد؛
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد؛
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد؛
چه به راز
و چه پبه ساز
و چه به ناز...
زندگی لحظه بیداری ماست...زندگی میگذرد...
من و تو یه نی نی داریم کوشولوعه !
انقد توپول موپووووووول ....
موقع به دنیا اومدنش تو کنارمی. خودت میذاریش تو بغلم…
شبا … وقتی گریه میکنه توام با اینکه خیلی خسته ای و خوابت میاد مثه من بلند میشی و کنارمون میشینی که مامان دخملت تنها نباشه ^___^
وقتی که داره اولین قدم های زندگیش برمیداره , دستای کوچولوش میگیریم تا بتونه رو پاهاش وایسه بعد از اینکه دو قدم رفت میخوره زمین و ما به قیافه نازش که داره با تعجب نگامون میکنه میخندیم ^___^
وقتی تازه میخواد حرف زدن یاد بگیره من و تو سر اینکه اول میگه مامان یا بابا کل کل میکنیم و من میگم بگو ماماااا, ما ~ ما!!
توام بغلش میکنی و فرار میکنی میگی کوووور خوندی باید اول بگه بابا!!!
وروجکم با چشمای عروسکیش نگا میکنه میگه بابا !!!
مریض که می شوی
پرستار می شوم ...
می آیم و می نشینم کنار تخت دلتنگی ات
موهایت را
با دستانم نوازش می کنم
می روم و قرص "ماه " را برایت می آورم!
تب که می کنی
در حوض شب پاشویه ات می کنم
حوضی که همان قرص در آن است
و پتوی نم دار ابر را
رویت می کشم
دستانت را در دستم می گیرم
و تا خود صبح برایت دعا می خوانم
غصه نخور نازنین من
تا خورشید سلامی دوباره کند
خوب شده ای ...
تڪیـﮧ گـآهَم بآش !
میخـوآهَم سَنگـینی نِگـآه ایـن مَرבمِ حَسـوב شَهـر رـآ تـو هـَم
حـِس کنـی ..
ایـن مَرבم نمیتَـوآننـَב ببیننَـב בست هآیِمـآن تـآ این اَنـدآزه بِہم
می آینـב ..
حــــال که مـــن دوستت دااارم...
دمـــوکراسی را فــــراموش کن...
بودنـــت بایـــد
فقـــــط مال مــــــن باشــــد!!!
خسته تر از آنم
که لیوانی چای
آرامم کند …
آغوش گرم ترا میخواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لابهلای شاخهها
سرک میکشد …
.برای دیدن چشمانت
برای لمس دستانت
برای با تو بودن
تا قیامت صبر خواهم کرد
فرقی نمی کند امروز باشد یا در فرداها
یقین در من موج می زند که روزی با تو خواهم بود…
بگذار
باران بیاید
و تو بیایی و بمانی
تا تمام خاطره را
زیر باران
تا یک نگاه عمیق
تا یک تبسم عاشقانه
تا لبخند
تا بوسه
تا یک آغوش گرم
پیش ببریم
پیشـــانی ام چسبیـــدن به سینــه ات را میخـــواهد...
موهایـــم بوئیدنت...
و چشمهــــایم خیــس کردن پیــراهن مردانه ات...
عجب بغض پرتوقعی دارم مــن امشب...